پایگاه اینترنتی آخرین بت شکن

محمدرضا محمدزاده شنبه 28 دی 1392 19:32 ::

میلاد رسول الله را به شما خوانندگان محترم تبریک عرض می نمایم.

دراین پست قصد دارم اثبات ظهور و آمدن آخرین پیامبر را در کتنب انجیل وتورات نشان دهم و ببینید که حجتی بر اهل کتاب نیست که به دین اسلام بگروند.

اشارات به وجود رسول الله (ص) خیلی مفصل می باشد اما قصد دارم بطور خلاصه به این مطلب بپردازم.قرآن اشارات واضحی مبنی بر نام برده شدن پیامبر اسلام در کتب (مسیحیان و یهودیان)کرده است.

اثبات ذکر شدن نام پیامبر در عهدین توسط قرآن کریم:

الَّذِينَ آتَينَاهُمُ الْكِتَابَ يعْرِفُونَهُ كَمَا يعْرِفُونَ أَبْنَاءَهُمْ وَإِنَّ فَرِيقًا مِنْهُمْ لَيكْتُمُونَ الْحَقَّ وَهُمْ يعْلَمُونَ(البقرة/146)
کساني که کتاب آسماني به آنان داده‌ايم، او [پيامبر] را همچون فرزندان خود مي‌شناسند؛ (ولي) جمعي از آنان، حق را آگاهانه کتمان مي‌کنند!


 مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ ......... ذَلِكَ مَثَلُهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَمَثَلُهُمْ فِي الْإِنْجِيلِ كَزَرْعٍ أَخْرَجَ ....... وَأَجْرًا عَظِيمًا(الفتح/29)
محمد (ص) فرستاده خداست؛ و کساني که با او هستند در برابر کفار سرسخت و شديد، و در ميان خود مهربانند؛............؛ اين توصيف آنان در تورات و توصيف آنان در انجيل است، همانند زراعتي که جوانه‌هاي خود را خارج ساخته،.............،خداوند وعده آمرزش و اجر عظيمي داده است.

 وَإِذْ قَالَ عِيسَى ابْنُ مَرْيمَ يا بَنِي إِسْرَائِيلَ إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيكُمْ مُصَدِّقًا لِمَا بَينَ يدَي مِنَ التَّوْرَاةِ وَمُبَشِّرًا بِرَسُولٍ يأْتِي مِنْ بَعْدِي اسْمُهُ أَحْمَدُ فَلَمَّا جَاءَهُمْ بِالْبَينَاتِ قَالُوا هَذَا سِحْرٌ مُبِينٌ(الصف/6)
و (به ياد آوريد) هنگامي را که عيسي بن مريم گفت: «اي بني اسرائيل! من فرستاده خدا به سوي شما هستم در حالي که تصديق‌کننده کتابي که قبل از من فرستاده شده [= تورات‌] مي‌باشم، و بشارت‌دهنده به رسولي که بعد از من مي‌آيد و نام او احمد است!» هنگامي که او [= احمد] با معجزات و دلايل روشن به سراغ آنان آمد، گفتند: «اين سحري است آشکار!

اثبات ذکر شدن نام پیامبر در عهدین:براي روشن شدن مطلب به ذكر چند نمونه اكتفا مي كنيم.

1. در تورات مي گويد: وقتي حضرت ابراهيم در مورد حضرت اسماعيل دعا كرد خداوند فرمود « ... اما در مورد اسماعيل نيز تقاضاي تو را اجابت نمودم و او را بركت خواهم داد و نسل او را چنان زياد خواهم كرد كه قوم بزرگي از او به وجود آيد. دوازده امير از ميان فرزندان او بر خواهند خاست.»[8] مسلماً دوازده امير كه در ترجمه هاي ديگر، امام نيز ترجمه شده مصداقي جز امامان دوازده گانه كه همگي از اولاد اسماعيل هستند وجود ندارد و هيچ كس نه از يهوديان نه از غير يهوديان نتوانسته اند مصداق ديگري ذكر كنند.[9]
2. در كتاب ادريس آمده كه حضرت آدم پرسيد: «پروردگارا اين انوار با عظمت و جلال كيانند. خطاب رسيد اينها اشرف مخلوقات من و واسطه بين من و ساير آفريدگانند. اگر اينها نبودند من ترا نمي آفريدم و نه آسمان و نه زمين و نه بهشت و نه جهنم و نه آفتاب و نه ماه را، عرض كردم پروردگارا نام اينها چيست؟ خطاب رسيد به ساق عرش بنگر چون نگريستم ديدم اين پنج نام مبارك نوشته شده: پارقليطا (محمد) ايليا (علي) طيطه (فاطمه) شِبّر (حسن) شُبّير (حسين).[10]
3. در انجيل برنابا مي نويسد: «چون آدم و حوا از بهشت بيرون شدند، مشاهده كردند كه بالاي دروازه ي بهشت نوشته اند: «لا اله الّا الله محمد رسول الله.»[11]
4. در انجيل يوحنا از قول حضرت عيسي نقل شده كه گفت: «ليكن من راست مي گويم به شما كه شما را مفيد است كه اگر من نروم پارقليط نزد شما نخواهد آمد. اگر بروم او را نزد شما خواهم فرستاد.»[12]
كلمه پارقليط (سرياني) ترجمه از اصل يوناني «پريكليطوس» است كه به معني بسيار ستوده و بي نهايت نامدار است و در عربي به محمد و احمد ترجمه مي شود.[13]
5. هم چنين در انجيل برنابا ذكر شده كه «راست مي گويم كه پسر ابراهيم همان اسماعيل بود كه واجب است كه از نسل او بيايد مسيا (حضرت محمد) كه ابراهيم باو وعده داده شده بود كه همه قبائل زمين اوبركت يابند.»[14]
با اين كه اين اشارات به نام پيامبر اسلام ـ‌ صلّي الله عليه و آله ـ و ائمه معصومين در تورات و انجيل هاي موجود وجود دارد ولي علماي مسيحيت و يهوديت از قبول آنها سرباز مي زنند و به لجاجت مي پردازند. خداوند در قرآن مي فرمايد: «كساني كه كتاب آسماني به آنان داده ايم، او (پيامبر اسلام ـ‌ صلّي الله عليه و آله ـ) را چون فرزندان خود مي شناسند (ولي) جمعي از آنان حق را آگاهانه كتمان مي كنند.»[15]
البته در طول تاريخ عده زيادي از مسيحيان و يهوديان به دليل وجود همين اشارت ها، به دين اسلام گرويده و از مسيحيت يا يهوديت اعراض كرده اند كه به عنوان نمونه مي توان به دانشمند مسيحي به نام «فرامارينو» اشاره كرد كه روزي به دليل صميميتي كه با پاپ داشت توانست به همراه وي وارد كتابخانه خصوصي و اتيكان شود و در همين فرصت اتفاقاً به انجيل برنابا دسترسي پيدا كرد و بعد از مطالعه آن نه تنها مسلمان شد بلكه اين كتاب را به جهان معرفي كرد[16] و بدين ترتيب كتابي كه قرن ها از ديد ديگران مخفي نگه داشته شده بود شناخته شد و نشان داد كه بزرگان مسيحيت با وجود علم به واقعيت نه تنها از قبول آن امتناع مي كنند بلكه از آگاهي يافتن ديگران نيز جلوگيري مي كنند.[17]
در اين زمينه هم چنين مي توان به محمد صادق فخر الاسلام هم اشاره كرد كه البته اين اسم را بعد از قبول اسلام و تشرف به مذهب شيعه براي خود انتخاب كرده است وي كتاب هاي متعددي در مورد اسلام، مسيحيت و ساير اديان تأليف كرده كه مي توان به كتاب «انيس الاعلام» و «افتخار اسلام بر ساير اديان» اشاره كرد.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. افتخار اسلام بر ساير اديان، شيخ محمد صادق فخر الاسلام.
2. بشارات عهدين، محمد صادقي.
3. احتجاجات، طبرسي (احتجاجات امام رضا ـ عليه السّلام ـ با بزرگان ديگر اديان)

و یک پرسش و پاسخ

پرسش:

نام پيامبر در تورات و انجيل و زبور چیست؟

پاسخ:

در پاسخ بايد ياد آور شويم كه كتاب مقدس يهوديان، تنها كتاب تورات نيست. كتاب مقدس يهوديان از تعدادي كتابهاي بزرگ و كوچك تشكيل شده است كه تورات بخشي از اين مجموعه است.
ما در ابتدا به آنچه در كتاب تورات آمده است مي پردازيم و سپس به بخشهاي ديگري از كتاب مقدس يهوديان خواهيم پرداخت. همچنين نگاهي به انجيلها نيز خواهيم داشت.
بشارت روشن تورات بر پيامبر اسلام: نبي اي مثل موسي از برادران بني اسراييل بر مي خيزد.
يهوه خدايت نبي اي را از ميان تو از برادرانت مثل من براي تو مبعوث خواهد گردانيد او را بشنويد.....و خداوند به من گفت آنچه گفتند نيكو گفتند نبي اي را براي ايشان از ميان برادران ايشان مثل تو مبعوث خواهم كرد و كلام خود را به دهانش خواهم گذاشت و هر آنچه به او امر فرمايم به ايشان خواهد گفت .«و هر كس از كلامش اطاعت نكند من از وي انتقام خواهم گرفت» ( كتاب تورات، بخش تثنيه باب 18 آيه 15-18)
براي آنكه بهتر بتوانيم اين بشارت را تطبيق دهيم لازم است در اين بخش دقت كنيم .در اين آيه دو نكته و براي اين پيامبر دو امتياز نسبت به ساير پيامبران همچون حضرت يوشع و حضرت عيسي وجود دارد.
1- و كسي كه كلام او را نپذيرد من از او انتقام خواهم گرفت بدون شك مراد خداوند از اين انتقام عذاب اخروي مسئله براي اين پيامبر نيست و در مورد تمام پيامبران وجود دارد و حال آنكه از ظاهر عبارت بر مي آيد كه اين ويژگي به عنوان خصوصيتي بارز براي اين پيامبر است .
در نتيجه مراد از انتقام همين انتقام دنيوي است و اشاره به اين نكته دارد كه پيامبر مذكور مأمور به جهاد خواهد بود و خداوند او را ياري خواهد نمود و از مخالفين وي انتقام مي گيرد .
2- در اين آيه عبارت مثل تو نيز از خصوصيات اين پيامبر ذكر شده است.
به همين دليل مي گوئيم اين بشارت قابل تطبيق بر عيسي چنانكه مسيحيان معتقدند نمي باشد، زيرا خصوصياتي كه براي پيامبر مذكور مطرح شده را بر حضرت مسيح نمي توان تطبيق داد .
در اين آيات گفته شده است كه آن پيامبر، همچون حضرت موسي خواهد بود در حالي كه تفاوتهاي حضرت عيسي (بنابر معتقدات مسيحيان) و حضرت موسي بيش از آن است كه احصاء شود و در كمتر موردي اين دو پيامبر داراي وجه مشترك هستند بر خلاف پيامبر اسلام كه شباهت كامل به حضرت موسي داشته است .
در جدول زير شباهتها و تفاوتهاي اين پيامبران را بر مي شمريم

حضرت موسي : پيامبر و بنده خدا،صاحب شريعت، مورد رحمت بود، در بستر از دنيا رفت، مطاع و سيد قوم بود، پدر و مادر داشت، شمشير به دست گرفت و مامور به جهاد بود.

حضرت عيسي( البته به اعتقاد مسيحيان): خدا و فرزند خدا،فاقد شريعت،ملعون شد (به اعتقاد مسيحيان و مطابق متن كتاب مقدس)، مصلوب شد، خار و حقير (به اعتقاد مسيحيان)، فقط مادر داشت، شمشير به دست نگرفت و مامور به جهاد نبود.

حضرت محمد: پيامبر و بنده ي خدا،صاحب شريعت، مرحوم و مورد رحمت الهي بود، در بستر از دنيا رفت، مطاع و سيد قوم،پدر و مادر داشت،شمشير به دست گرفت.

البته به اين نكته نيز بايد توجه داشت كه يهوديان نيز منتظر آمدن پيامبري در آخر الزمان بوده اند.
پيامبري كه از ديدگاه آنان به جز مسيح مي باشد.
در انجيل يوحنا به روشني بيان شده است كه علماي يهود در انتظار ظهورپيامبري به غير از مسيح بودند (يوحنا 19:1-25)
بشارت روشن انجيل«و اين است شهادت يحيي در وقتي كه يهوديان از اورشليم كاهنان و لاويان را فرستادند تا از او سؤال كنند كه تو كيستي كه معترف شد و انكار ننمود بلكه اقرار كرد كه من مسيح نيستم آنگاه از او سؤال كردند پس چه آيا تو الياس هستي گفت نيستم آيا تو نبيّ هستي جواب داد كه ني آنگاه بدو گفتند پسي كيستي تا به آن كساني كه ما را فرستادند جواب بريم درباره خود چه مي‏گوئي گفت من صداي ندا كننده در بيابانم كه راه خداوند را راست كنيد چنانكه اشعياء نبيّ گفت و فرستادگان از فريسيان بودند پس از او سؤال كرده گفتند اگر تو مسيح و الياس و آن نبيّ نيستي پس براي چه تعميد مي‏دهي»
اين متن به وضوح نشان ميدهد كه يهوديان زمان ظهور مسيح منتظر دو شخصيت بودند يكي مسيح و ديگري «آن نبي»
همچنين در كتاب اشعيا كه بخشي از كتاب مقدس يهوديان و مسيحيان است بشارت روشني بر پيامبر اسلام وجود دارد:
« اينك بنده ي من كه او را دستگيري نمودم و برگزيده ي من كه جانم از او خشنود است من روح خود را بر او مي نهم تا انصاف را براي امتها صادر سازد او فرياد نخواهد زد و آواز خود را بلند نخواهد نمود ... و جزيره ها منتظر شريعت او باشند ... من كه يهوه هستم تو را به عدالت خوانده ام و دست تو را گرفته تو را نگاه خواهم داشت و تو را عهد قوم و نور امتها خواهم گردانيد....من يهوه هستم و اسم من همين است و جلال خود را به كسي ديگر و ستايش خويش را به بتهاي تراشيده نخواهم داد ... صحرا و شهرهايش و قريه هائي كه اهل قيدار در آنها ساكن باشند آواز خود را بلند نمايند ... خداوند مثل جبار بيرون مي آيد و مانند مرد جنگي غيرت خويش را بر مي انگيزاند ... و بر دشمنان خويش غلبه خواهند نمود ... آنانيكه بر بتهاي تراشيده اعتماد دارند و به اصنام ريخته شده ميگويند كه خدايان ما شمائيد به عقب بر گردانيده بسيار خجل خواهند شد » كتاب اشعياء باب 42
در اين بشارت، نكات زيادي وجود دارد كه با كمي دقت مي توان متوجه آنها شد : عدالت ويژگي مهم اوست ، صاحب شريعت است ، شريعت او جهاني است ، از فرزندان قيدار (قيدار نام فرزند دوم حضرت اسماعيل است {تورات، بخش پيدايش باب 25 آيه 1 وي جد پيامبر اسلام مي باشد) است چرا كه به اهل قيدار بشارت مي دهد ، وي مأمور به جنگ و استفاده از قدرت نظامي براي احياء حق است ، وي در سرزمين بت پرستي قيام مي كند و موفق مي شود بت پرستي را ريشه كن كند .
بشارتي ديگر از كتاب مقدس مسيحيان و يهوديان: حمده(احمد) ملتها خواهد آمد و به شما شالوم (اسلام) خواهد بخشيد
« خداوند لشكرها مي فرمايد كه تمامي ملل را تكان خواهم داد و حَمِدَه همةملتها خواهد آمد و من اين خانه را مملو از جلال خواهم كرد خداوند لشكرها ميفرمايد: كه نقره از آن من است و طلا از آن من است خداوند لشكرها مي فرمايد: كه خانه آخرين من از خانة اولين من جلال و عزت عظيم تري خواهد داشت و خداوند لشكرها مي فرمايد ؛كه در اين مكان به شما شالوم خواهم بخشيد » (كتاب حجي باب 2 آيه 7)
در اين بشارت دو نكته قابل توجه است يكي لفظ حمده و ديگري لفظ شالوم
مترجم اين آيات از زبان عبري (زبان اصلي اين بخش از كتاب مقدس) كسي نيست جز پروفسور عبد الاحد داود اسقف سابق كليساي كاتوليك كه به دين مبين اسلام مشرف شده است. ايشان در توضيح دو كلمه حمده و شالوم چنين مي نويسد :
حمده از يك ريشه قديمي عربي و دقيق تر بگوئيم آرامي به صورت h m d مشتق گرديده است .
در زبان عربي نيز فعل حمد از همان ريشهhmd به معناي ستايش كردن آمده است و در اينكه احمد شكل عربي حمده در زبان عربي است جاي كوچكترين ترديدي نيست.
و اما در مورد كلمة شالوم و شلامه بايد دانست كه همة زبان شناسان و كار شناسان زبانهاي سامي مي دانند كه شالوم و اسلام هردو از يك ريشة واحد مشتق شده و هر دو به معناي صلح وتسليم و رضامندي است . (محمد در تورات و انجيل ص 21)
البته بشارتهاي كتاب مقدس منحصر در اين موارد نيست اما ما به جهت اختصار به چند مورد اشاره كرديم.

منابع: porseman.org , andisheqom.com





 



مطالب تصادفی



313
تعداد بازدید:<-PostHit->

تولد موعود
تعداد بازدید:<-PostHit->

اولین حکومت مهدوی
تعداد بازدید:<-PostHit->

نقش زنان در قیام قائم
تعداد بازدید:<-PostHit->

مطالب مرتبط



<-PostTitle->
تعداد بازدید:<-PostHit->

مطالب پر بازدید



قلب خون مهدی (عج)
تعداد بازدید:14196


سریال ضد اسلامی عمر فاروق
تعداد بازدید:6207


سرداب سامرا
تعداد بازدید:4726


خونین جگر
تعداد بازدید:4712


مدل گوشی شما چیست؟
تعداد بازدید:4311
صلوان یادت نره!!!!

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:


برچسب‌ها: پیامبر, میلاد, یهود,